پرهامپرهام، تا این لحظه: 11 سال و 19 روز سن داره

شاهزاده کوچولوی ما

رویاها وآرزوهای مادرانه ام

پسر قشنگم الان که داری اینا رو می خونی حتما یزرگ  شدی و برا خودت مردی شدی . دلم می خواد توی این مطلب از آرزوهام برات بنویسم و امیدوارم  تموم اونها تحقق پیدا کنه و بشی افتخار مامان و بابا . پسر گلم دلمون می خواد اول همه اخلاق خیلی خوبی داشته باشی تا همه دوست داشته باشن و بهت احترام بذارن. دلمون می خواد باهوش و زرنگ باشی تا تو جامعه برا خودت کسی بشی راستش رو بخوای من و بابایی خیلی دوست داریم یه دکتر جراح متخصص خوب بشی البته امیدوارم خودتم دوست داشته باشی . دلمون می خواد از همون بچگی پله های ترقی و پیشرفت رو یکی یکی بالا بری البته مطمئن باش منو بابایی هم از هیچی برات دریغ نمی کنیم و مثل کوه پشتت هستیم . از بدو تولد کمکت می کنیم تا ا...
26 آذر 1391

بیست و سه هفتگیت مبارک

پسر نازم الان که دارم برات می نویسم صبح زود هست و آهنگ های ناز کودکانه هم برات گذاشتم تا صبح پر انرژی و شادی رو با هم شروع کنیم . ناز پسرم هم داره وول می خوره و کیف میکنه. پسرم تو این هفته  با فشار دادن کف پات به دیواره ی رحم ، خودت رو به تنهایی برای برداشتن نخستین قدمهات آماده می کنی . طول قدت به حدود 27 سانتیمتر رسیده و وزنت از مرز 450 گرم گذشته .  سوراخهای بینیت باز شده و می تونی نفس بکشی ، اما ریه هات به زمان بیشتری برای تکامل نیاز داره .سایر اندامهات به طور کامل رشد کرده اند .  مغزت هم  به سرعت در درون جمجمه ات که حالا چهار تکه است و هنوز کامل بسته نشده رشد می کنه . لبهای نازت حالا بیشتر قابل تشخیص هست و چشمهات گهگاه...
26 آذر 1391

مادرانه ها

هنگامی که هر سلول بدن تو بخندد، هر بافت وجودت از شادی بلرزد، به آرامشی عظیم دست می یابی! بگذار خنده ات، خنده ای از ته دل باشد. چنین خنده ای پدیده ای نادر است! کسی می تواند بخندد، که طنز آمیزی و تمامی بازی زندگی را می بیند. کوتاه ترین راه برای گفتن دوستت دارم لبخند است! شادی اگر تقسیم شود، دو برابر می شود! غم اگر تقسیم شود، نصف می شود! همیشه با دیگران بخندیم و هرگز به دیگران نخندیم! یادت باشد: "انسان های خندان و شاد به خداوند شبیه ترند!" کمی موسیقی گوش کن، برقص، بخند (حتی به زور)، آنگاه بنشین و نظاره کن آثار شگرف همین حرکات به اصطلاح اجباری را! فراموش نکن! همین لحظه را، اگر گریه کنی یا بخندی! بالاخره می گذرد، امتحان کن!  &...
22 آذر 1391

کودک عشق

اینجاست که کودک عشق پا بر دیوار دل می کوبد و به یادت می آورد که من عشقم، همانی که با تو و در تو زاده شده ام، کودک عشق، می خندد، دست می زند، پا می کوبد و اینگونه وجود خود را ابراز می کند! کودک عشق، هرگاه گرسنه شد می خورد، هرگاه تشنه شد می نوشد و هرگاه لذت می برد، پا می کوبد و بی تابی می کند! کودک عشق، فردا را نمی شناسد، دیروز را نمی داند، فقط زنده است و زندگی را می چشد، روز ها را نمی شمرد و با کسی مسابقه نمی دهد، تازه تازه می چیند و به همان اندازه که دلش می طلبد، دریافت می کند. حوصله گریه کردن ندارد، به هر بهانه ای می خندد و بی بهانه، می بخشد! کودک عشق نمی داند که می بخشد، فقط می بخشد. نمی داند چه معصوم است، فقط معصوم است. و نمی داند مجا...
13 آذر 1391

بیست و یک هفتگیت مبارک

پسرکم امروز وارد بیست و یکمین هفته زندگیت تو دل مامان شدی دیگه میشه گفت نصف راه رو با هم طی کردیم. الان دیگه حس شنواییت کامل شده و می تونی صداها رو بشنوی من هم سعی میکنم بیشتر باهات حرف بزنم ،برات کتاب بخونمو برات آهنگ بزارمو آواز بخونم آخه روانشناس ها میگن این کار در دوران جنینی باعث باهوش تر شدن بچه و بهتر صحبت کردنش میشه تو هم که قندک من مرتب ورجه وورجه میکنی و آروم نیستی. این روزها دلم عجیب برایت تنگ است اینقدر با لگدهایت ذوق مرگم نکن. کوچولوی مامان تا وقتش نرسیده نه تو میتوانی بیرون بیایی و نه من میتوانم بیایم پیش تو.... آرام باش جان مادر آرامتر.. این روزهای تنگ و تاریک تو ، این روزهای بی قراری من، این روزهای ...
13 آذر 1391

نوشته های بابایی

اين روزها عاشقم عاشق خانه ام. همخانه ام و نازنيني كه تا چند ماه ديگر مهمان خانه مان مي شود اين روزها سخت عاشقم عاشق لحظه هاي ناب زندگيم اين روزها شاه بيت غزل هايم. كودكي ست كه نفس نفس انتظار آمدنش را ميكشم   آی پسر داریم ، کاکل به سر داریم ، پسری شیرین ، آی قندک داریم ، شکر داریم ، پسر داریم   اگه پسرا نبودن کي خونه رو مي کرد باغ وحش؟ اگه پسرا نبودن کی رئیس جمهور میشد؟ اگه پسرا نبودن که قاضی میشد؟ اگه پسرا نبودن کی مهندس برق از نوع قدرت میشد؟ اگه پسرا نبودن کي تو کلاس مي رفت گچ بیاره؟ اگه پسرا نبودن کي اشغالا رو مي گذاشت جلوي در؟   ...
13 آذر 1391

مشخص شدن جنسیت

عزیز مامان دیشب با هم رفتیم برای سونو هفته بیستم شما. خوشبختانه همه چی خوب بود و شما هم مرتب دستای قشنگتو تکون میدادی انگاری که داشتی  دست تکون میدادی. کوچولوی من جنسیتت هم بالاخره معلوم شد یه پسمل کاکل زری ناز. پسر قشنگم دیشب برات یک فیل عروسکی قشنگ هم گرفتیم امیدوارم بعدی که بدنیا اومدی خوشت بیاد. امروز از صبح اصلا زیاد تکون نمی خوری انگاری اصلا شارژ نیستی منو ببخش مامانی یه کمی روحیم بده ان شاء ا... درست میشه. خدایا شکرت که یک پسر سالم بهم دادی ،خدایا اگه یه روزی از روی نادونی گله و شکایتی کردم خودت منو ببخشو تو به دل نگیر . خدایا شکرت شکر ...
8 آذر 1391

اولین تکونای نی نی

کوچولوی من یک روز دیگه مونده که 17 هفتگیت تموم بشه ولی الان سه چهار روزه که مرتب تکون میخوری و یه ضربه های کوچیکی به دل مامانی میزنی خیلی حس قشنگیه .وقتی تکوناتو حس میکنم تموم ناراحتی های بارداریمو یادم میره و همش قربون صدقت میرم که زودتر به دنیا بیای . بابایی هم اولین تکونتو که حس کرد خیلی ذوق کرد . الانم که دارم برات می نویسم داری به پهلوی چپم میزنی گاهی قلقلکم میاد. مامان فدای اون تکونای ناز و کوچولوت بشه گلم. ...
20 آبان 1391

آهای خبر خبر !!!!!!!!! نی نی دارم نی نی دارم

آهای، آهای،  خبر خبر ؟ نی نی دارم نی نی دارم بالاخره منم مامان شدم . چند روز قبل از عید فطر آزمایش بارداری دادم و جوابش مثبت بود  وای دل تو دلم نبود گفتم شاید اشتباه باشه آخه باورم نمی شد وای چقدر خوشحال شدم هم من و هم هادی عزیزم حالا ما سه نفر شدیم یک خانواده سه نفره که نی نی مون بلاخره خدا رو راضی کرد تا پا به شکم مامانش بزاره خدا رو شکر . خیلی خوشحالم امیدوارم که همه مامانهای منتظری یک روزی مثل من خوشحال بشن ما خبر رو سریع به خونواده ها اعلام کردیم شب عید فطر یه افطاری گرفتیم و هر دو خونواده رو دعوت کردیم همون شب هم بهشون گفتیم و عیدی شب عید مامان بابا ها رو با این خبر دادیم و خوشحالیشونو دو چندان کردیم همه خوشحال و غافلگیر...
30 مرداد 1391
1